پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۰۳

سمعك فوناك

فلز آلومينيوم داري تركيباتي انعطاف پذير است كه به صورت سنگ معدن يافت ميشود

۹ بازديد

سمعك چيست؟سمعك يا (Hearing Aids) ، وسيله اي است الكتريكي كه اصلي ترين و مهم ترين وظايف آن تقويت اصوات ضروري (گفتارها) ، بهبود شنوايي افراد با اختلالات كم شنوايي و حذف صداهاي مزاحم و غير ضروري است.
اين دستگاه اصوات كه شامل گفتار و صداهاي محيط اطراف تجويز سمعك هوشمند مي باشد را دريافت مي كندو پس از تشخيص گفتار، آن را تقويت كرده، پردازش مي كند و سپس به گوش تحويل مي دهد. سيستم شنوايي انسان داراي پيچيدگي هاي زيادي است. لذا تقويت كم شنوايي با يك تقويت كننده ساده امكان پذير نمي باشد و مستلزم استفاده از تكنولوژي هاي پيشرفته پردازشي و عملكردي است. سمعك ها فقط صداها را تقويت نمي كنند، بلكه پردازش هاي متنوعي بر روي اصوات قبل از رسيدن به گوش انجام مي دهند.
درباره سمعك ديجيتالدومين نسل سمعك ها نوع ديجيتالي آن هستند. كه نسبت به آنالوگ پيشرفته تر و كارآمدتر مي باشند. در سمعك هاي ديجيتال اصوات دريافتي، به يكسري اعداد كدبندي شده، تبديل مي شود؛ كه در هر زمان بلندي و شدت آن متغيير است. در روش ديجيتال صداها با دقت بيشتر و تمركز بر جزئيات پردازش مي شوند. مدارهاي پردازشي مخصوصي در اين سمعك ها وجود دارد؛ همچنين تعداد كانال ها و باندهاي استفاده شده در اين دستگاه ها بيشتر است. و اين خصوصيت به اديولوژيست اين امكان را مي دهد؛ كه تنظيمات بهتري را روي دستگاه اعمال كند.
در مثال دستگاه كپي براي سمعك ديجيتال بايد گفت، كه انگار يك كپي مجدد از روي اسكن فايل اصلي تهيه مي شود. در نتيجه كيفيت صدا بسيار بالاتر بوده و فرد گيرنده صداي مطلوب تري را دريافت مي كند. در اين دستگاه ها مي توان چندين بار بدون اينكه كيفيت پايين بيايد، صداي ديجيتال را تكرار كرد. امكان تشخيص بين صداهاي محيطي و گفتار براي اين نوع سمعك ها وجود دارد؛ بنابراين اين دستگاه ها مي توانند، صداهاي مزاحم را حذف كنند و علاوه بر آن گفتار را تقويت كنند كه درك بهتري از گفتار براي فرد استفاده كننده ايجاد شود.
مزاياي سمعك ديجيتال تبديل اصوات دريافتي به سيگنال هاي الكتريكي قابليت اتصال به كامپيوتر و تنظيم دستگاه امكان برنامه ريزي بر روي سمعك تشخيص صداهاي محيطي و گفتار حذف ديجيتالي فيدبك داشتن حالت هاي مختلف شنيداري در حافظه سمعك براي محيط هاي مختلف امكان تمركز بيشتر بر روي گفتار با استفاده از ميكروفن هاي جهت دار انعطاف پذيري بالا مجهز بودن برخي از سمعك هاي ديجيتال به تكنولوژي بيسيم

منبع:

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%88%D8%A8-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%DB%8C-96/3635738-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%85%D8%B9%DA%A9-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A6%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF

۵ بازديد

ديگر آسيب هاي وراء حلزوني:تعدادي از تحقيق هاي خريد سمعك اخير اثرات ساختاري ضايعات مغزي(تومورهاي ساقه مغز، عدم كاركرد سرخرگي، مالتيپل اسكلروزيس و از بين رفتن ميلين) را برABR كشف كردند.اين تحقيقات بيانگر اين است كه اثرات ضايعات ساقه مغز برABR مشابه تومرهاي آكوستيك است.به طور  مثال ضايعات مي توانند باعث طولاني شدن فاصله بين قله اي و نسبت هاي غيرطبيعي دامنه شوند. بنابراين غيرطبيعي بودن ABR تنها مختص بهبيماري عصبي حلزون نمي شود.تعيين شد كه غيرطبيعي بودن ABR به خاطرضعف حلزون يا وجود تومور8 نيست، بيمار بايد براي بررسي هاي عصبي ارجاع داده شود. در اين موارد، ABRتنها مي تواند غير طبيعي بودن عصبي را كشف كند يا تاييد كردن يك بيمارمشكوك  يا مانيتوركردن دوره اي از بيماري. بنابراين به جزيك مورد، نوروپاتي/ناهمزماني شنوايي اين قسمت بسياري مشكلات عصبي را بررسي نمي كند مانند مالتيپل اسكلروزيس،pontinegoliams و ضايعات سرخرگي كه باعث غيرطبيعي شدن ABR مي شود.تاكيد مي شود كه يك ABRغيطبيعي مختص به هيچ يك از اين بيماريهاي عصبي نيست.پس بيمار عصبي نمي تواند با يك ABR غيرطبيعي مشخص شود. تعاريف جزئي از ABR غيرطبيعي و بيماري عصبي در كتابهايStarr وDonيافت مي شود. مطلب اصلي درباره نوروپاتي و ناهمزماني شنوايي در اين قسمت اين است كه تست ABR براي تشخيص افتراقي ضروري است. ناهمزماني شنوايي/نوروپاتي شنوايي(AN/AD): بيماران باAN/AD كه كم شنوايي دارند و تمايز گفتاري آنها ضعيف تر ازميزان كم شنواييشان است، يا ABR ندارند يا غيرطبيعي است و سلولهاي مويي خارجي سالم كه با نقش آنهاكه با OAE و CM اندازه گيري شده دارند.ماتحقيقStarr را بررسي مي كنيم چون خصوصيات خوبي از اين بيماري معرفي مي كند.

منبع:

www.tehransafir.com/%d9%82%db%8c%d9%85%d8%aa-%d8%b3%d9%85%d8%b9%da%a9/

 

۱۰ بازديد

 تحقيق اخير مطرح كرد كه اختلاف دامنهABR سمعك ويدكس  توده اي بيش از10 درصد ممكن است تشخيصي براي تومور باشد. ديگر تحقيقات مربوط به تغيير پارامترهاي محرك كه باعث جدايي گوشهاي سالم و توموردار مي شود باعث بهبود حساسيت و ويژگي ABR توده اي مي شود.محدوديت هاي پاسخ شنوايي توده اي ساقه مغز:يكي از محدوديت هاي اصليABR توده اي اين است كه بايد با سطوح كليك كمتر از60و 65dBnHL بدست بيايد.بنابراين بيماران با ميانگين كم شنوايي بيش از60dB در فركانس هاي شنوايي استاندارد نمي توانند با ABR توده اي غربال شوند.دليل اين محدوديت ها اين است كه سطوح كليك بالاتر نياز به سطوح نويز پوششي بالاتر براي بدست آوردن پاسخ هاي باند اقتباسي درABR توده اي دارد.اين سطوح نويز پوششي بالاتر براي افراد نرمال كهABR توده اي معيار تشخيصي است كاربرد ندارد. بنابراين ما نمي توانيم اطلاعات پايه را برايABR كليك كه بالاتر از سطح60 تا65dBnHL است بدست آوريم.به هرحال اين يك محدوديت مهم نيست چون كاربرد اصليABR توده اي كشف تومورهاي كوچك كشف نشده باABR استاندارد است.معمولا بيماران با تومورهاي كوچك كم شنوايي ميانگين بيش از60dBnHL ندارند.اگر بيماران كم شنوايي بيش از 60dBnHL به خاطر تومور داشته باشند و تومور نسبتا بزرگ باشد، ABR استاندارد غير طبيعي خواهد بود و نياز به ABR توده اي نيست. همچنين سطوح كليك پايين تر از60dBnHL برABR توده اي اثر دارد چون سطوح محرك پايين تر ممكن است فيبرهاي احاطه شده با تومور را فعال نكند، بنابراين هنگامي كه سطوح تحريكي بسيار پاييين است ممكن است يك تغيير مهم در دامنهABR توده اي در بيماران با تومورهاي كوچك مشاهده نشود.در پايان كم شنوايي حسي دامنهABR توده اي را كاهش مي دهد كه ممكن است منجر به rate مثبت كاذب بالاتري(ويژگي كمتري) شود.به هرحال تجديد نظر در اين مشكل باعث بهبود ويژگيABR توده اي مي شود.

منبع:

tehransafir.com/%d8%b3%d9%85%d8%b9%da%a9-%d9%88%db%8c%d8%af%da%a9%d8%b3/

 

 

۹ بازديد

پاسخ هاي توده اي شنوايي ساقه مغز:يك معيار جديد براي كشف تومورهاي اكوستيك كوچك:در صورتي معيار جديدABR در كشف تومورهاي كوچك آكوستيك موفقيت آميزاست كه از نقصهاي اصلي كه قبلا توضيح داده شده دوري كند.فرض براين  سمعك زيمنس است كه اين تست بايد فعاليت عصبي تمام حلزون نه فقط بخش هاي فركانس بالا را اندازه بگيرد. ابن محدوديت قويا بيان مي كند كه تنها اندازه گيري نهفتگي اجزاي ABR مانند زمان نهفتگي موج 5 كافي نيست. قبلا مطالعه هايي ذكر شد كه نشان داد فعاليت قسمت فركانس بالابر دامنه و نهفتگي پاسخ ها غلبه دارد و فرض اين است كه هميشه تومورهاي كوچك اين فيبرها را متاثر نمي كنند. آيا شواهد نوروآناتوميك براي اين فرض وجود دارد؟ ملاحظات آناتوميك تومورهاي آكوستيك معمولا از سلول هاي شوان در قسمت دهليزي عصب 8 در كانال شنوايي داخلي منشا مي گيرد و حتي به زاويه پلي مخچه اي گسترش مي يابد. همچنين اين تومورها مي توانند از بخش فوقاني يا تحتاني عصب دهليزي و بالاي عصب حلزوني منشا گيرد.براي فهميدن اثرات يك تومور كوچك بر عصب حلزون، ما نياز به فهميدن سازماندهي نوروآناتوميك و تونوتوپيك فيبرهاي عصبي درعصب حلزون داريم. درشكل 13.5 كه برش متقاطع كانال شنوايي داخلي انسان است، عصب 7 ( صورتي ) ( قسمت بالا و چپ ) وسه قسمت از عصب 8 ( شنوايي و دهليزي ) ديده مي شود. در جهت ساعتگرد از قسمت بالا و راست، قسمت هاي عصب 8 چنين است : اول عصب دهليزي فوقاني، دوم عصب دهليزي تحتاني و سوم عصب شنوايي (حلزوني) . 
 در عصب شنوايي، فعاليت فيبرهاي فركانس بالااز از پاسخ هاي بالايي و تحتاني قاعده حلزون منشا مي گيرد.فيبرهاي منشا گرفته از پيچ هاي دوم و راسي حلزونواقع در قسمت مياني عصب حلزون، مجاور بخش تحتاني عصب دهليزي است. اين شكل به وضوح نشان مي دهد اگر توموري از اين قسمت منشا بگيردابتدا پيچ راسي و سپس فيبرهاي lower-fre را متاثر مي كند. بيماران توموري با كم شنوايي lower-fre يا شيب دار وجود دارد.در بعضي از اين بيماران ممكن است تومور عامل كم شنوايي باشد.طبق شكل، بسته به محل منشا گرفتن شوانوماي دهليزي، فيبرهايhigh-freيا low-fre ممكن است متاثر شوند.در يك كار كلينيكي در لس آنجلس، تقريبا نيمي از تومودهاي عصب8 از عصب دهليزي فوقاني و نيمي ديگر از عصب دهليزي تحتاني منشا مي گرفتند. به علاوه هميشه تومورها در جهت خلاف عصب فشار وارد نمي كنند و در جهت عصب وبه محيط عصب فشار وارد مي كنند. در عوض شواهد مهمي وجود دارد كه تومورها اغلب در بدنه ي عصب نفوذ مي كنند.گزارش هايي مبني بر عدم تها جم وجود دارد، اما بعضي تحقيق ها بيانگر معمولي بودن حمله ي شوانوماي دهليزي به عصب شنوايي است

 

 

منبع:

 https://tehransafir.com/%d8%b3%d9%85%d8%b9%da%a9-%d8%b2%db%8c%d9%85%d9%86%d8%b3-%d8%b3%db%8c%da%af%d9%86%db%8c%d8%a7-%d8%a2%d9%84%d9%85%d8%a7%d9%86/

۷ بازديد

اين افزايش سختي سرعت موج مسافر را تهران صفير در قسمت تحتاني غشاي پايه افزايش مي دهد. با استفاده ازنهفتگي باند اقتباسي ABR بدست آمده با نويز پوششيhigh pass و با فرض يك نقشه تونوتوپيك نرمال در حلزون، جمعي از دانشمندان سرعت بالاي موج مسافر در بيماران منييري را محاسبه كردند. به علاوه، شواهدي هست كه چنين تغييراتي در نتيجه انتقال الگوي تحريك در طول غشاي پايه به طرف high frequency است. اين مسئله همچنين باعث كاهش زمان پاسخ در طول حلزون مي شود، بنابراين زمان هاي كوتاه پاسخ در طول حلزون، كه با تفاوت هاي نهفتگي قله بين باندهاي اقتباسي مشخص مي شود،ممكن است بيماري منيير يا هيدروپس حلزون را نشان دهد. Dont روشي را توصيف كرد كه بيماران منييري را از بيماران غيرمنييري با شنوايي نرمال تشخيص دهد. اين روش كه پوشش تحليلي هيدروپس حلزون(CHAMP) نام دارد، از ABR با سطوح كليك متوسط و نويز پوششي همان طرفي همزمانHihg pass استفاده مي كند. پاسخ ها به محرك كليك تنها و كليك هاي باند پوششي در فركانس هاي1،2،4،8 و 5/0 كيلوهرتز ثبت شد. توجه كنيد كه روش ثبتCHAMP ABR، مانند ABR توده اي است. باندهاي اقتباسي تشكيل نمي شود چون تفريقي از پاسخ هاي موجhigh pass ندارد. در عوض پاسخhigh pass غيراصلاح در آناليز استفاده مي شود. در افراد بدون تومور و شنوايي نرمال مانند افراد بدون تومور و باشنوايي نرمال، نهفتگي موج 5 در ABR افزايش يافته و فركانس قطع با نويز پوششي high pass كاهش يافته. معمولا بالترين منطقه فركانسي غيرپوششي بر نهفتگي موج5 غلبه دارد، بنابراين هرچه حلزون از منطقه 8 و 5/0 كيلوهرتز و بالتر پوشش داده مي شود قله نهفتگي موج5 افزايش مي يابد. اين افزايش طبيعي است چون فركانس قطع نويز پوششيhigh pass، پاسخ به كليك به وسيله منطقه فركانسي پايين تر تضعيف مي شود.بنابريان به خاطر عوامل مربوط به تاخير موج مسافر حلزون، پاسخ هاي نهفتگي قله به عنوان قسمتي از حلزون غيرپوششي محدود به فركانسهاي پايين تر افزايش مي يابد. در بيماران منييري مطابق قسمت چپ شكل13.11 نويز پوششي كافي نيست چون نهفتگي موج 5 در پاسخ هايhigh pass شبيه به پاسخ هاي موج 5 بامحرك كليك است.

۶ بازديد

رابطه ي زماني يا مكاني فعاليت شنوايي مركزي با تغييرات اندكي وظيفه ي بازيابي را انجام مي دهد.يادآوري بخش 11،هر چند كه دوره اي كليك كنيد باشدفراواني عصبي (ممكن است نورون هايي داشته باشد كه ميزان گسترده ي حساسيت وحدي از پويليي وتحرك عصب دهي وسلول هاي مويي مشخص).براي حفاظت در برابر طيفي از محركات مهم مي باشد. پيرگوشي عصبي باعث كاهش حشو سودمند مي شود.نمايشي از طيف محركات وشايد بازيابي سيگنال هاي صدا باشد.فيزيولوژي چگونگي اثرات انحطاط روي (ACNS)؟بعد از كاهش ورودي ،نورون ها در سنجش شنوايي ،ساقه ي مغز در بن بست مركزي در حلزون(در هنگامي كهتعدادي از مداخلات سيناپسي پيوسته هستند)ممكن است نشان دهندكندي پاسخ ها را به هر صدايي ،افزايش آستانه ها،وكاهش در اندازه ي صدا(Frisina.2001)به طور شگفت آوري ، هر چند كمي كاهش سلولي سراسري وجود دارد. در موش ها شبيه پيرگوشي حسي آسيب شناسي هست،بيشترين كاهش عصبي كه ظاهر شده در محدوده ي مركز حلزون مي باشد. مغز داراي بيشترين تغيير وتحول است،در اينكه ،در بين سلول ها آماده ي اتصال و تغيير دادن به وسيله ي زندگي آزمايشي مي باشد.اگرچه تغييرات مركزي رابطه ي زماني يا مكاني عمومي ندارند با ايجاد(آغاز)بيشتر سلول هاي بيشتر مي باشد.گنجايش شكل و محور كردن سيناپس ها احتمالاً زياد كردن(بالا بردن) سازگاري با مغز مي باشد.حتي با افزايش سن اين احتمال وجود دارد.مطالعات شناخته شده ي بازنويسي بالاتر از سنجش شنوايي مركزي بعد از كاهش وابستگي سني در پيرامون ورودي مي باشد.فركانس سلول بالاي نورون ها در عمده ي شنوايي قشري ممكن است بعد از انحطاط شديد پايه حلزون، حساسيت نشان دهدبه فركانس هاي كم تر. حساسيت زياد مركزي مجزانمي شود و غير فعال نمي شود پيرامون پاتولوژي اما در عوض يك تغيير مكان را تحمل مي كند،در اعتدال آزمايش و ورودي را به ميزان بازگشت جلوگيري مي كند.اين ميزان برگشتي منجر به اين مي شود كه سراسر آن فركانس هايي كه حلزون را تحريك مي كنند بقاياي آن تا حدي سالم ودر يك برتري خاص قرار دارد.

منبع:

https://www.tehransafir.com

۱۴ بازديد

چنانچه نخستين بار با كاهش متابوليسم همراه است.از آن جايي كه ثابت كننده يحمايت مي كند از يكي از نقش ها ي آن در پيرگوشي براي سايت سمعك تهران صفير تجمع ميتوكندري معيوب به واسطه ي آسيب اكسايش مي باشد.محدوديت سلول در ترميم وجايگزينيسلول ها تا مقداري از آسيب بافتي را مي توانند از طريق تقسيم سلولي يا ميتوز جايگزيني و ترميم كنند.ولي متاسفانه فقط كمي از انواع سلولي قدرت جايگزيني مناسب در پستانداران بالغ را دارند.اكثريت نورونها قدرت جايگزيني را ندنرند،هيچ كدام از اين دو سلول هاي مويي اعضاي كورتي و نوار عروقي در حلزون بيشترين عملكرداختصاصي را ندارند.از آن هايي كه سلول هابه postmitoticفرستاده مي شوند،اين محدوديت مكاني داراي مزايايي چون محافظت وتوانايي هاي ترميمي مي باشد،تاكنون سلول هاي حسي حلزوني ظاهر نشده اندبه طوريكه در اين باب به بافت شناسي اشاره مي كند.وابستگي  سن آسيب شناسي سلول هاي حسي شامل توده هايي از ليپوفسفوئيدها مي باشد.(بعضي اوقات به سن رنگ دانه ها مراجعه مي كنند.)از آنجايي كه ممكن است اشاره به هم پاشيدگي وبازسازي پروتئين هاي معيوب كند.انبوهي  از بخش موئي سلول هاي مودار ودگرديسي صفحه ي پوست مانند مي تواند بفهماند،پيشنهاد داده اندكه سلول هاي مويي غير اصلي براي زمان كوتاهي (گاهي اوقات) زنده بمانند.تمام اعضاي كورتي ،سلول ها با تيره شدن نوكلئوتيد وسيتوپلاسم مي توانند مشاهده شوند اسيد نوكلئوتيد سلول ها نشان مي دهد كه بعد از مرگشان صوت آنها ادامه دارد،يا آيا با آسيب سلول محافظ مي تواند فقدان سلول هاي مويي را افزايش دهد.در ميان سلول هاي حلزوني كه مي توانند جايگزين شوند،محدوديت وجود دارد.بيشتر سلول هاي حسي توانايي جايگزيني رادارند،شامل گيرنده ي حس بويايي ،جوانه ي چشايي،مكان گيرنده هادر پوست،وحتي سلول هاي مويي دهليزي(در سال 1993.goldstein.forge&corwin.warchol.lambert)

۹ بازديد

تكنيك ABR  باند اقتباسي نياز به شرايط شش محرك دارد. اين شرايط در ستون اول در قسمت چپ شكل 1306 نشان داده شده و از بالا به پايين وجود محرك هاي كليك است كه با محرك هاي كليك ديگري با پوشش high-pass  همان طرفي همزمان  كلينيك سمعك تهران صفير نويز صورتي با فركانس هاي قطعkHz8 و 4 و 2 و 1 و 0.5 دنبال مي شود.ستون دوم از چپ شماتيك حلزون با شش ناحيه فركانسي است : (1) بالاتر از kHz8 ، (2) بينkHz  8 و 4 ، (3) بين kHz  4 و 2 ، (4) بين kHz 2 و 1 ، (5) بينkHz1 و 0.5 ، (6) پايين تر ازkHz  0.5 .  منطقه فركانسي كه قسمتي از فعال شدن همزماني حلزون توسط محرك است تيره تر است. در ستون سوم ABR ثبت شده توسط محرك است . ستون چهارم باندهاي اقتباسي ABR را نشان مي ددهد. اين باندها توسط كاستن دو ABRموفق از ستون 3 بدست آمده ( تفريق با پيكان ها و غلامت تفريق هاي موجود بين دو شكل موج نشان داده شده باند اقتباسي ABR اول موجود در ستون 4 از كم كردن نويز پوشش   KHz high-pass8 از ABR با محرك كليك بدست آمد. باند اقتباسي ABR  دوم از كم كردن نويز پوشش KHz high-pass 4 از نويز پوششي KHz high-pass8 بدست آمده. ديگر باند اقتباسي ABR در ستون 4 در روشي مشابه از ABR در ستون 4 بدست آمده است. مناطق تيره تر حلزون در ستون آخر از شكل 13.6 بيانگرچگونگي وجود باندهاي ABR در ستون 4 است. مناطق وسيعي اكتاوي فعاليت همزمان . براي فهم بهتر ، به شكل باند اقتباسي ABR حاصل از تفريق نويز پوششي KHz high-pass8 از محرك كليك ABR است. طبق شماتيك حلزون در ستون 2 ، پاسخ به محرك كليك تجمع فعاليت همزمان در طول كل حلزون راباعث مي شود. در ABR با نويز پوشش high-pass8 ، فعاليت منطقه بالايKH 8 توسط نويز پوشانده مي شود، بنابر اين پاسخ حاصل تجمع فعاليت همزمان مناطق زيرKHz8  است. هنگامي كه ABR با كليك هاي نويز گوششي KHz high-pass8 ، از ABR با با محرك كليك كم مي شود ، فعاليت بخش زير KHz 8  كه در هر دو پاسخ است با تفريق جا به جا مي شود و تنها فعاليت بخش بالاي KHz 8  كه با محرك كليك موجود است ودرپاسخ نويز پوششي  KHz high-pass 8 مستقر مي شود از بين مي رود در نتيجه ، در اين شكل موج تفريقي ، ABR  با باند اقتباسي اول ، فعاليت عصبي همزمان بالاي KHz 8  مجزا شده است. مطابق همين جريان براي باند دوم با كم شدن  ABR نويز پوششي KHz high-pass 4 از ABRبا نويز پوششي KHz high-pass 8 اتفاق مي  افتد.همانطور كه از حلزون شماتيك در در ستون 2 پيداست ، فعاليت بخش بالاي KHz 8 به خاطر فعاليت همزمان بخش پاييني KHz 8 پوشش داده شده .  به طور مشابه فعاليت بخش بالاي KHz 4 به خاطر فعاليت همزمان بخش پاييني KHz 4 پوشش داده شده. زماني كه تفريق براي اين باند اقتباسي ABR انجام مي شود، فعاليت زير  KHz 4 كه در هردو پاسخ موجود است با تفريق جا به جا مي شود و فعاليت بالاي KHz 8 كه در هر دو پاسخ پوشش داده شده نمي تواند تركيب شود ، تنها فعاليت بين KHz 8و4 كه در پاسخ پوششي KHz 8   موجود بود از بين مي رود و پاسخ پوششي KHz 4 مستقر مي شود. بنابراين در اين شكل موج تفريقي دوم ، باند اقتباسي ABR  دوم ، فعاليت همزمان عصبي بين KHz 8و4 جدا شده است .اين جريان با پوشش تدريجي مناطق lower-fre حلزون و كم كردن هركدام از پاسخ ها از پاسخ قبلي تكرار مي شود. براي اين تفريق هاي موفق ، مناطق حلزوني فعال يا تفريق جا به جا مي شوند و مناطق پوششي توانايي تركيب فعاليت ها را با شكل موج تفريقي ندارد. بنابراين ، شكل موج حاصل كه نتيجه باند اقتباسي ABR است تنها تركيب از مناطقي كه در شرايطي پوشش داده نشده اما در شرايط موفق پوشش داده شده را منعكس مي كند. اين فرايند تفريق منجر به 5 باند اقتباسي ABR كه فعاليت خود را از مناطق حلزوني يك اكتاوي آغاز كرده اند مي شود. فركانس هاي مركزي اين باندهاي اقتباسي به عنوان دو فركانس قطع محرك هاي موثر در پديده تفريق هستند. خصوصا ، فركانس هاي مركزي براي هر باند فركانسي به عنوان امتيازي از توليد دو فيلتر high-pass استفاده شده براي هر باند محاسبه مي شود . براي مثال ، باند اقتباسي ABR حاصل از تفريق پاسخ كليك نويز پوششي KHz high-pass 4 از كليك نويز پوششي KHz high-pass 8 فركانس مركزي نزديك به KHz 5.7  خواهد داشت. براي محرك كليك تنها ، KHz 16 براي محاسبه استفاده مي شود. پس باند اقتباسي فركانس ها ي مركزي براي 5 باند اقتباسي ABR  ، 2،8،5،2،11،3،1.4 و 7/. كيلوهرتز است.   ABR كليك استاندارد و باند اقتباسي ABR در  طرح شده.

۱۲ بازديد

 پاسخ هاي متناوب عملا بايد برنده باشند.وقت را تلف نكنيد. قيمت سمعك روي يك پاسخي كه قويا انتظار داريد از پاسخ پايه اي بدتر خواهد شد.

پاسخ هاي متناوب به وسيله تغيير پارامتر كه شما در باره درستي تجويز، كمترين اطمينان را داريد مشكل مي گيرند.

ارزش هاي پارامتري را انتخاب كنيد كه با محرك انتخابي شما به اندازه كافي در داشتن اثرات واضح شنيداري متفاوت هستند اما نبايد زياد باشند كه يكي يا ديگري نامناسب شود.

پاسخ هاي متناوب مي توانند تنها به وسيله يك متغير، تغير يابند يا مي توانند اساسا به وسيله داشتن ارزش هاي متفاوت براي خيلي از متغيرهاي تقويت كننده، متفاوت باشند.

پاسخ هاي متناوب بايد، همه ويژگي هاي واقعي تقويت كننده باشند. اگر تغيير يك متغير باعث پذيرش بهره براس سطوح شدت ورودي تغيير يابد، تغيير بعضي ديگر از متغيرها ضروري خواهد بود. اگر بيمار نخواهد تحت شرايط خاص از برنامه استفاده كند، نكته اي در پيدا كردن برنده تحت شرايط مورد استفاده براي مقايسه جفت ها نباشد، وجود ندارد.(اگر تلاش كنيد براي انتخاب يك برنامه براي حافظه دومف براي استفاده در شرايط خاص، مثل محيط خيلي ساكت يا خيلي نويزدار، يك استثنا خواهد بود)

يك مشكل عملي با مقايسه جفت ها در استفاده از پاسخ هاي متعدد وجود دارد. بيمار نمي تواند

مقايسه انجام دهد، تا زماني كه كلينيسين اختصاصا همه كنترلها را براي دو برنامه اي كه بيمار در شرف مقايسه است.تغيير تنظيمات اوليه كنترلهاي متعدد خيلي وقت گير است. براي هريك از جفت هايي كه مقايسه مي شوند. اگر تغيير دادن بيش از يك كنترل براي تغيير از يك پاسخ به پاسخ ديگر ضروري است. همه پاسخ ها مجبور به مرتب شدن در اول كار خواهند بود و در جايي ذخيره خواهند شد.

اين مي تواند در داخل يك سمعك اتفاق بيفتد(اگر به اندازه كافي حافظه داشته باشد) يا در داخل نرم افزار فيتينگ، اگر پيكربندي شود براي اينكه قادر به انجام مقايسه باشد. هيچ دليلي وجود ندارد كه تعداد حافظه ها در نرم افزار فيتينگ، به اندازه حافظه هاي داخل سمعك محدود شود. كلينيسين ها نبايد به مقايسه پاسخ هاي بيش از تعداد حافظه ها تلاش كنند، به استثنا موارد خاصي كه در بخش زير بررسي مي شوند.

پارامترهاي قابل تطبيق به وسيله مقايسه جفت ها تنظيم مي شود:

يكي از كاربردهاي خاص مقايسه جفت ها اين است كه تعداد پارامترهاي تقويت كننده كه بايد تغيير يابد را تعيين كند.شايد خيلي شك كنيم، براي مثال، بايد ميزان فشردگي را افزايش دهيم اما با چه تعداد افزايش؟ شايد سمعك قادر به انتخاب خيلي از ارزش هاي بالا در شرايط نامناسب باشد. كدام را بايد انتخاب كنيم؟ با اين چنين مشكلاتي، با يك خودبيني كه بعضي از تنظيمات ندانسته كنترل بهتر است، شروع مي كنيم و بعضي از جنبه هاي كيفيت صدا با افزايش يا كاهش اين ارزش خراب تر مي شود.

روش مقايسه جفت ها به صورت توافقي براي بدست آوردن تنظيمات كنترل مورد استفاده قرار مي گيرد. با مقايسه دو تنظيم كنترل شروع مي كنيم. بعد از هر امتحاني، تنظيمات كنترل كه ترجيح داده نشده اند با ارزش هاي ديگر جايگزين مي شوند. كنترل در جهتي كه به وسيله برنده هاي امتحانات اخير نشان داده مي شوند، حركت داده مي شود. فرض كنيد مشكل بيمار در فهم گفتار نرم ما را به سمت اين عقيده سوق مي دهد كه آستانه فشردگي پايين در سمعك هاي تك

كاناله، مي تواند بهتر باشد.و فرض كنيد كه سمعك قادر به تنظيم آستانه هاي فشردگي در هر جايي بين محدوده 30dbSPL تا 70dbSPL باشد.فقط وقتي كه مي خواهيم يك آستانه شنوايي پيدا كنيم بايد تصميم بگيريم كه اندازه گام ها چقدر بايد باشد. برعكس تعيين آستانه، نيازي به تغيير اندازه گام ها براي مسير صعودي در برابر نزولي نيست. در مثال، فرض خواهيم كرد كه اندازه 10 دسي بلي گام استفاده مي كنيم.

۱۳ بازديد

 

چگونه درگوش بالغ سلولهاي مويي جديد پس از آسيب توليد مي شود؟  بيشتر مطالعات بر نقش سلولهاي نگهدارنده در فرايند ترميم تمركز كرده اند تهران صفير . در گوش مرغان مرگ سلولهاي مويي باعث مي شود سلولهاي نگهدارنده دستخوش تغييرات شوند كه كمكي براي توليد سلولهاي جديد است  بعضي از سلولهاي جديد به عنوان جايگريني سلول مويي متفاوت اند . در حاليكه بعضي ديگر به سلولهاي نگهدارنده تبديل مي شوند

اين مكانيزم ترميم از طريق توليد سلولهاي مويي جديد شبيه بهبود زخم در پوست است . ترميم در گوش سريعا بعد از آسيب است . سلولهاي نگهدارنده در گوش مرغان 16-12 ساعت بعد از دست دادن سلولهاي مويي تقسيم مي شوند . اين تقسيم سلولها براي چندين روز ادامه دارد و تعداد زيادي سلولهاي مويي جايگزين مي شود و تكثير سلولهاي نگهدارنده متوقف مي شود و گوش به حالت نرمال بر مي گردد.

جايگزيني سلولهاي مويي بوسيله تجديد كردن قسمتهاي از سلول ها پديدار مي شود تا ترميم اكثريت سلولهاي مويي در اندام هاي حلزون و وستيبولار اتفاق بيفتد و اثبات شده است كه اين امكان در گوش ماهي و دوزيستان وجود دارد و اشاره مي كند كه سلولهاي نگهدارنده ممكن است بتواند جهت در سلولهاي مويي را بدون شناخت اوليه تقسيم سلول تغيير دهند به عبارت ديگر آسيب اتوتاكسيك نشان مي دهد كه بيشتر سلولهاي مويي ممكن نسبت بعد از معالجه با آمينو گليكوز از بين بروند.  در عوض شكاف هاي بزرگ سلولهاي مويي به نظر مي رسد در اثر اتوتاكسيك زنده بمانند گر چه در حالت آسيب سلولهاي مويي دسته هاي استريوسيليا از بين مي روند . همانطور ساختارهاي سلول براي عملكرد حسي ضروري اند اما مدارك اخير دلات مي كند كه سلولهاي مويي مي توانند  ترميم شوند

بررسي سلولهاي مويي مرحله اوليه است و شناخته شده نيست كه سلولهاي مويي حلزون مي توانند از بين بروندو دسته هاي استريوسيليا دوباره رشد كنند .

دانسته هايي در مورد ترميم ميكانيزم بيولوژيكي ممكن است در توسعه متدها براي تحريك رشد استريوسيليا در گوش انسان كمك كند .