آيا گرامر دروني ضروري است؟بيشتر مباحث براي مبناي ذاتي علل كم شنوايي يا دروني زبان،مباحثي بر اساس شاهدي براي يك مبناي كلي نيستند.نسبتا،مباحث بيان ميكنند كه مكانيزم هاي يادگيري كلي براي انجام يا اكتساب گرامر بسيار ضعيف اند وبدون توجه به مكانيزم يادگيري،گفتاري كه كودكان ميشنوند،براي حمايت از اكتساب گرامر،ناكافي است.بنابراين،گرامر بايد دروني يا ذاتي باشد،چون هيچ روشي براي يادگيري آن وجود ندارد.اين مبحث،كه ورودي كافي است،اولين بار به وسيله ي چامسكي بحث شد و به عنوان "فقر مبحث محركها"شناخته ميشود.اين محرك گفتاري است كه كودكان ميشنوند وفقر آن عدم توانا ييش براي حمايت از اكتساب گرامر است.دو جنبه براي فقر از مبحث محرك ها وجود دارد.جنبه اولي مولفه اي است كه كودك نميتواند سيستم زايا را تحت زبان فقط از شنيدن مثالهاي جملات محاسبه كنند.ديگري ادعاي چامسكي است كه طبق آن،گفتاري كه كودكان ميشنوندپر از خطا،كلمات غلط و غيره است و ارائه دهنده ي يك پايگاه خيلي بد به كودكان هستند.اين ادعاها كه از اين نكته حمايت ميكنند كه گرامر بايد ذاتي باشد مورد محاسبه قرار گرفته است،اگرچه كافي بودن مباحث مورد جدال است و اينكه مكانيزم هاي شناختي كلي ميتوانند جنبه هايي از شناخت گرامري را بدست آورندنكته اي ديگراست.اين مباحث اغلب شامل مقداري تعريف از ماهيت زبان بزرگسالان هستند سرانجام به اين نكته دست خواهند يافت كه ورودي ناكافي است يك نقش قابل ملاحظه در رشد گرامر ايفا ميكند.آيا فرايندهاي شناختي كلي ميتوانند براي رشد گرامر محاسبه شوند؟روش تابعي_شناختي:روش تابعي_شناختي همچنين تحت عنوان زبان شناختي هاي تابعمحور شناخته ميشوند كه به وسيله ي طرد اين موفقيت شروع ميشوند كه در آن كاربردسودمندي زبان نتيجه ي قواعد عامل روي طبقه بندي هاي چكيده و انتزاعي است.علاوه بر اين،چيزي كه كودك در اكتساب زبان بدست مي آورد يك فهرست از لغاتو يك فهرست از دستور العمل ها ميباشند كه در آن،آن كلمات ميتوانند شركت كنند ونقش داشته باشند،كودكان كلمات و دستورات را از ورودي با استفاده از دو نوع تواناييشناخت كلي ياد ميگيرند:(1)توانايي براي درك اهداف ارتباطي ديگر كه كودكان رابراي محاسبه ي معناي چيزهايي كه ميشنوند مجاز ميكنند
منبع: