دوشنبه ۰۳ اردیبهشت ۰۳

سمعك

فلز آلومينيوم داري تركيباتي انعطاف پذير است كه به صورت سنگ معدن يافت ميشود

۴۴ بازديد

تعدادي عوامل موثركه در ايجاد كم شنوايي ادامه مطلب وابسته به سن مداخله مي كنند پيشنهادشده است. اين عوامل شامل فاكتورهاي بيولوژيكي وژنتيكي، قرارگيري درمعرض نويز، برخورد با عوامل اتوتوكسيك وبرخي وضعيت هاي پزشكي مي باشند. مواردي ازقبيل آتروفي ارگان كورتي ويا استرياوسكولاريس، كاهش نورون هاي حلزوني، كاهش عروق خوني وتحليل سايرساختارها ممكن است منجربه كم شنوايي بادرجات واشكال مختلف شود. تمايزگفتار ضعيف به خصوص درحضور نويز زمينه ازعلائم معمول است. برخي افراد به علت هاي ژنتيكي درطول زندگي شان به كم شنوايي مبتلا مي شوند درحاليكه سايرافراد ممكن است به علت قرارگيري طولاني مدت درمعرض نويزهاي محيطي، كاري وتفريحي دچاركم شنوايي شوند. علاوه براين برخي افراد ممكن است به علت مصرف داروهاي اتوتوكسيك، يادراثربيماري ها يا اختلالات گوش ويابه علت تروماي گوش نيزدچارآسيب شنوايي شوند.صرف نظرازعلت كم شنوايي، احتمال اينكه تغييرات گوش داخلي منجر به ايجاد كم شنوايي هاي دائمي برگشت ناپذيرباروش هاي دارويي ياجراحي شود، وجود دارد. علاوه براين عوامل ژنتيكي يابيولوژيكي، عوامل ديگري كه عوامل غيرشنيداري ناميده مي شوند (مثل سن، جنسيت، وضعيت اجتماعي-اقتصادي، خصوصيات فردي) مواردي هستند كه روي اثرفردي كم شنوايي تاثيرمي گذارند. زماني كه كم شنوايي باعث مشكلات ارتباطي شود، به طور بالقوه كيفيت زندگي راكاهش مي دهد. اين كم شنوايي به خصوص در درجات شديد تاعميق ممكن است تاثيرمخرب ووسيعي روي سلامت جسمي، آسايش عاطفي ورواني، حدت ذهني ارتباط اجتماعي، روابط خانوادگي، عزت نفس وروي عملكرد كاري يا استخدام افراد داشته باشد. اين نتايج منفي كم شنوايي روي كيفيت زندگي ممكن است باكاربرد موفق پروتزهاي شنوايي (مثل سمعك، تجهيزات قابل كاشت و وسايل كمك شنيداري) وشركت دربرنامه هاي توانبخشي (AR) كاهش يابند. مديريت موفق كم شنوايي به طورقابل توجهي به خودكفايي درزندگي روزمره بستگي دارد. برنامه هاي AR ويژه بزرگسالان، جهت وآموزش به منظورتسهيل ارتباط كارآمد وموثر رافراهم مي كند. به طورمعمول اين برنامه ها شامل تشخيص وارزيابي مشكلات شنوايي، غربالگري بينايي، مشاوره وارجاع مي باشد. اين برنامه ها به شركت كنندگان كمك مي كنند تااطلاعاتي درمورد كم شنوايي وروش هاي درماني دارويي، جراحي ويادرمان هاي پروتزي براي رفع مشكلات شنوايي كسب كنند. برنامه هاي AR بواسطه مصاحبه هاي جامع وارزيابي بيمار، به كاربران سمعك هاي حسي كمك مي كنند كه به طورمطلوب ازآنها استفاده كنند وهم چنين درافزايش مهارت هاي ارتباطي وايجاد يك برنامه مستقل مديريت كم شنوايي توسط خودفرد كمك كننده اند. بخش هاي برنامه AR ممكن است شامل موارد زيرباشد: 1) اطلاعاتي درمورد دست يابي واستفاده ازوسايل كمك شنيداري علاوه برسمعك، 2) آموزش گفتارخواني وتربيت شنوايي به منظور حداكثر استفاده ازباقيمانده شنوايي، 3)اطلاعاتي درمورد پروتزهاي قابل كاشت، 4) اطلاعات درمورد حقوق قانوني براي دست يابي به ارتباط كه درقانون مربوط به امريكايي هاي داراي معلوليت تضمين شده است و 5) اطلاعاتي درمورد چگونگي دست يابي به گروه هاي حمايتي جامعه. برنامه هاي AR ممكن است دردانشگاه ها، بيمارستان ها، مراكزاجتماعي ومراكزخصوصي موجود باشند. اين برنامه ها فرصت هايي رافراهم مي آورند كه به موجب آن بزرگسالان وخانواده هاي آنان مي توانند: 1) با سايرافراد داراي كم شنوايي واعضاي خانواده آن ها ديداركنند، 2)استراتژي هايي براي مقابله باشرايط دشوار ارتباطي رابه اشتراك گذارند و 3)حمايت برابري دريافت كنند. علاوه بر برنامه هاي AR، افراد مي توانند ازطريق اينترنت وكتابخانه ها نيز اطلاعاتي را درباره خدمات ومحصولات موجود جمع آوري كنند. بادراختيار داشتن اين اطلاعات، افراد داراي كم شنوايي دروضعيت خوبي براي كنترل نگراني هاي موجود دررابطه با مديريت كم شنوايي شان هستند.

منبع:

https://tehransafir.com/

۱۶ بازديد

جنبه معنايي زبان:معناشناسي علم بررسي و مطالعه‏ي معاني در زبان‌ها است. بطوركلي، بررسي ارتباط بين واژه و معنا را معناشناسي مي‌گويند. معناشناسي گرفته شده از واژه يوناني semantika علم مطالعه‏ي معنا مي‌باشد. اين علم معمولاً بر روي رابطه بين دلالت‌كننده‌ها مانند لغات، عبارت‌ها، علائم و نشانه‌ها و اينكه معانيشان براي چه استفاده مي‌شود تمركز دارد. مفاهيم زبان‌شناسي و زبان‌شناسي معنايي، بررسي معاني است كه توسط انسان‌ها براي نشان دادن خودشان در طول زمان استفاده مي‌شود. زبان‌شناسي نوين پژوهش پيرامون خواص مربوط به معاني را به شيوه‌هاي عيني و سيستماتيك دنبال نموده، و در اين راه دامنه وسيعي از زبان‌ها و بيان‌ها را در نظر مي‌گيرد.

بدين ترتيب، گوناگوني و ابعاد شيوه‌هاي زبان‌‌شناسانه بيشتر و وسيع‌تر از روش‌هايي ا‌ست كه منطقيون و فلاسفه با تمركز بر دامنه محدودتري از جملات در درون يك زبان واحد به ‌كار گرفته‌اند. از لحاظ زبانشناسي، دانش معناشناسي به موضوعات پايه‏اي خود مي‌پردازد؛ مانند:• چند‏معنايي : آرايه‏اي كه به ابهامات معنايي مي‌پردازد.• ترادف : آرايه‏‏اي كه پيرامون لغات هم‌معني مي‌باشد.• تضاد : معاني مخالف يك واژه مي‌باشد.• و… معناشناسي به عنوان زمينه‌اي پيچيده و حياتي در تحليل زبان‌شناسي، خود به دانش‌هاي متعدد از رشته‌هاي علمي وسيع و اساسي ديگري نظير منطق، رياضيات، و فلسفه نيازمند است. مطالعه رسمي معنا‌شناسي با بسياري زمينه‌هاي ديگر تحقيق از جمله واژه‌شناسي، علم نحو، واقع‌گرايي، ريشه‌شناسي و ديگر زمينه‌ها تقسيم مي‌شود اگر چه كه معنا‌شناسي يك زمينه كاملاً تعريف شده در نوع خودش اغلب با ويژگي‌هاي تركيبي مي‌باشد. در فلسفه زبان، معنا‌شناسي و ارجاع زمينه‌هاي مرتبط هستند. زمينه‌هاي مرتبط بيشتر شامل زبان‌شناسي تاريخي و تطبيقي و نماد‌شناسي مي‌باشد. بنابراين بررسي رسمي معنا‌شناسي پيچيده ‌است(20).ﻣﻌﻨﯽ واﺣﺪﻫﺎي زﺑﺎﻧﯽ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﮥ اﻫﻞ زﺑﺎن ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽ‌ﺷﻮد و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ اﺑﺰار اﺧﺘﺼﺎﺻﯽ اﻧﺘﻘﺎل اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺑﯿﻦ آﻧﻬﺎ ﻣﯽ‌ﮔﺮدد.

ﻣﺮدم ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻌﺎﻧﯽ را ﺑﯿﺎن ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﮔﻮش ﻣﯽ‌دﻫﻨﺪ ﺗﺎ آن ﻣﻌﺎﻧﯽ را ﮐﻪ دﯾﮕﺮان ﻗﺼﺪ ﮔﻔﺘﻦ آن‌ها را دارﻧﺪ، درﯾﺎﺑﻨﺪ. ﻣﻌﻨﯽ را ﻣﯽﺗﻮان از ﻃﺮﯾﻖ زﺑﺎن در ﺳﻄﻮح ﮐﻠﻤﻪ، ﺟﻤﻠﻪ و ﮔﻔﺘﺎر ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ اﻧﺘﻘﺎل داد. رﺷﺪ ﻣﻌﻨﺎ را ﺑﺎﯾﺪ از دﯾﮕﺮ ﺟﻨﺒﻪ‌ﻫﺎي رﺷﺪ زﺑﺎن ﻣﺘﻔﺎوت داﻧﺴﺖ، زﯾﺮا اﮐﺘﺴﺎب ﻣﻌﻨﺎي ﮐﻠﻤﺎت در ﺗﻤﺎم ﻃﻮل دوره زﻧﺪﮔﯽ ﻓﺮد اداﻣﻪ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. اﮔﺮ رﺷﺪ زﺑﺎن ﻓﺮد ﺑﺎﻟﻐﯽ در 5 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪاي ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، او اﻏﻠﺐ ﻧﻈﺎم‌ﻫﺎي واﺟﯽ، ﺻﺮﻓﯽ، ﻧﺤﻮي و ارﺗﺒﺎﻃﯽ زﺑﺎن ﻣﺎدري ﺧﻮد را ﮐﺴﺐ ﮐﺮده اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺧﺰاﻧﮥ واژﮔﺎني‌اش در ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ 52 درﺻﺪ ﺧﺰاﻧﻪ واژﮔﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺑﺰرﮔﺴﺎل ﻋﺎدي ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. اﯾﻦ اﻣﺮ ﻧﺎﺷﯽ از ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد رﺷﺪ ﻣﻌﻨﺎي ﮐﻠﻤﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ رﺷﺪ ﻋﻤﺪه آن زﻣﺎﻧﯽ روي ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي زﺑﺎن ﮐﻢ و ﺑﯿﺶ ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺪه باشند (,Ku czaj1990)

مقالات مربوط به افزايش شنوايي را مي توانيد در اينجا مطالعه كنيد.

 

كو

۱۸ بازديد

آيا گرامر دروني ضروري است؟بيشتر مباحث براي مبناي ذاتي علل كم شنوايي يا دروني زبان،مباحثي بر اساس شاهدي  براي يك مبناي كلي نيستند.نسبتا،مباحث بيان ميكنند كه   مكانيزم هاي يادگيري كلي براي انجام يا اكتساب گرامر بسيار ضعيف اند وبدون توجه به مكانيزم يادگيري،گفتاري كه كودكان ميشنوند،براي حمايت از اكتساب گرامر،ناكافي است.بنابراين،گرامر بايد دروني يا ذاتي باشد،چون هيچ روشي براي يادگيري آن وجود ندارد.اين مبحث،كه ورودي كافي است،اولين بار به وسيله ي چامسكي بحث شد و به عنوان "فقر مبحث محركها"شناخته ميشود.اين محرك گفتاري است كه كودكان ميشنوند وفقر آن عدم توانا ييش براي حمايت از اكتساب گرامر است.دو جنبه براي فقر از مبحث محرك ها وجود دارد.جنبه اولي مولفه اي است كه كودك نميتواند سيستم زايا را تحت زبان فقط از شنيدن مثالهاي جملات محاسبه كنند.ديگري ادعاي چامسكي است كه طبق آن،گفتاري كه كودكان ميشنوندپر از خطا،كلمات غلط و غيره است و ارائه دهنده ي يك پايگاه خيلي بد به كودكان هستند.اين ادعاها كه از اين نكته حمايت ميكنند كه گرامر بايد ذاتي باشد مورد محاسبه قرار گرفته است،اگرچه كافي بودن مباحث مورد جدال است و اينكه مكانيزم هاي شناختي كلي ميتوانند جنبه هايي از شناخت گرامري را بدست آورندنكته اي ديگراست.اين مباحث اغلب شامل مقداري تعريف از ماهيت زبان بزرگسالان هستند سرانجام به اين نكته دست خواهند يافت كه ورودي ناكافي است يك نقش قابل ملاحظه در رشد گرامر ايفا ميكند.آيا فرايندهاي شناختي كلي ميتوانند براي رشد گرامر محاسبه شوند؟روش تابعي_شناختي:روش تابعي_شناختي همچنين تحت عنوان زبان شناختي هاي تابعمحور شناخته ميشوند كه به وسيله ي طرد اين موفقيت شروع ميشوند كه در آن كاربردسودمندي زبان نتيجه ي قواعد عامل روي طبقه بندي هاي چكيده و انتزاعي است.علاوه بر اين،چيزي كه كودك در اكتساب زبان بدست مي آورد  يك فهرست از لغاتو يك فهرست از دستور العمل ها ميباشند كه در آن،آن كلمات ميتوانند شركت كنند ونقش داشته باشند،كودكان كلمات و دستورات را از ورودي با استفاده از دو نوع تواناييشناخت كلي ياد ميگيرند:(1)توانايي براي درك اهداف ارتباطي ديگر كه كودكان رابراي محاسبه ي معناي چيزهايي كه ميشنوند مجاز ميكنند 

منبع:

https://tehransafir.com/

۲۱ بازديد

والدين تنها از كودك مي‌خواهند تا عبارت داراي لكنت سمعك يونيترون خويش را اصلاح نمايد. از اين رو والدين بايد در مكان و زماني خاص و مناسب از كودك بخواهند كه اين كار را به شيوه‌اي صحيح و مطمئن به انجام رساندبرنامه ليدكامب به كنترل سرعت يا ايجاد تغيير در شيوه معمول گفتار كودك نمي پردازد. همچنين برنامه ليدكامب با اين باور كه عوامل محيطي باعث بروز يا تداوم لكنت (يا هردو) هستند، به اعمال تغيير در محيط زندگي كودك دست نمي‌زند.بازخوردهاي كلامي والدين نبايد تهديدكننده، شديد و يكنواخت باشند، زيرا در غير اين صورت نتايج درمان ناخوشايند خواهد بود. برنامه ليدكامب چگونه اجرا مي‌گردد؟ روش اصلي ارائه خدمات درماني در برنامه ليدكامب مبتني بر حضور هفتگي كودك و والد (ياوالدين) در كلينيك مي‌باشد تا درمانگر روند درمان را به والد(يا والدين) آموزش دهد.. اصل درمان در برنامه ليدكامب بر اين منوال است كه والدين با پيشرفت و بهبودي كودك بايد مهارت هاي جديدي را كسب نمايند. در واقع انجام كارهاي يكسان در جلسات هفتگي كلينيك حاكي از آن است كه پيشرفت كارها به خوبي صورت نمي گيرد. درمان براي هر كودك بطور فردي ارائه مي‌گردد. بنابراين در ابتداي برنامه ليدكامب يعني زماني كه والدين هنوز در حال يادگيري بازخوردهاي كلامي مختلف هستند، تنها اجازه دارند تا در يك گفتگوي سازمان‌يافته به ارائه دقيق بازخوردهاي كلامي بپردازند. سرانجام بازخوردهاي كلامي سازمان‌يافته كه توسط والدين ارائه مي‌گردد باعث مي‌شود تا كودك به درمان عادت نمايد و والدين نيز مي‌توانند در هنگام وقوع مشكل پيام‌هاي مفيد و مثبتي را به كودك خود منتقل نمايند. بدين ترتيب پس از تسلط والدين بر مهارتهاي پيش نياز درمان و رضايتمندي كودك از اين روش، نوبت به ارائه بازخوردهاي كلامي در  محيطهاي سازمان نيافته  روزمره مي‌رسد.  درمانگر در آغاز هر جلسه كلينيكي يك سنجش عيني از شدت لكنت كودك به عمل مي‌آورد كه اين سنجش بر مبناي شمارش تعداد موارد لكنت در طي گفتگو با درمانگر مي‌باشد. اما سنجش مهمتري كه از سوي والدين انجام مي‌گردد، شامل يك معيار 10 نمره‌اي اندازه‌گيري شدت است كه به سنجش شدت لكنت مي‌پردازد. اين معيار ساده و مرسوم هر روز توسط والدين جهت ثبت شدت لكنت دركودك بكار مي‌رود. بدين ترتيب آنها از شدت لكنت كودك مطلع مي‌گردند و درمي‌يابند كه حداكثر و حداقل آن در چه زمان و مكاني بوقوع پيوسته است. بنابراين سنجشهاي داخل و خارج از كلينيك اطلاعات مهمي را براي برنامه ليدكامب فراهم مي‌آورد: مثلاً اينكه آيا درمان تأثيري دارد؟دو مرحله برنامه ليدكامب برنامه ليدكامب در دو مرحله به اجرا درمي‌آيد. مرحله 1 برنامه ليدكامب بدنبال آن است كه كودك در موقعيت‌هاي گفتاري روزمره، ديگر دچار لكنت نشود. اين مرحله زماني به انتها مي‌رسد كه لكنت به حداقل ميزان تعيين شده برسد. بخش ديگري كه در اين قسمت از درمان وجود دارد، سنجشهاي گفتار مي‌باشند..مرحله 2  برنامه ليدكامب نيز قسمتي از درمان است كه در ساير برنامه‌هاي درماني با اصطلاح «ثبات» از آن ياد مي‌شود. والدين در اين مرحله بتدريج بازخوردهاي كلامي را كنار مي‌گذارند و همزمان با كاهش مراجعه به كلينيك، مسئوليت كامل درمان را به عهده مي‌گيرند.سه نوع سنجش لكنت در برنامه ليدكامب به كار مي‌رود كه دو مورد از آنها سنجشهاي رفتاري بوده و ميزان و فراواني لكنت را مورد ارزيابي قرار مي‌دهند. يك مورد از اين سنجشها نيز سنجش غيررفتاري است كه شامل قضاوت در مورد شدت لكنت مي‌باشدميزان لكنت: شامل تعيين درصد هجاهاي لكنت شده (SS%) مي‌باشدشدت لكنت : شامل نمره‌دهي در معياري است كه بالاترين نمره آن به لكنت بسيار شديد و پايين ترين نمره آن به فقدان لكنت اشاره داردفراواني لكنت : سنجش ميزان وقوع لكنت در يك دوره زماني كه به آن ميزان لكنت در گفتار بر حسب دقيقه (SMST) گفته مي‌شود 

منبع :

https://tehransafir.com/%d8%b3%d9%85%d8%b9%da%a9-%db%8c%d9%88%d9%86%db%8c%d8%aa%d8%b1%d9%88%d9%86/

۲۸ بازديد

كولك و پستما(۱۹۹۷):بيان فرضيه اصلاح پنهان براي سمعك هوشمند زيمنس توضيح لكنت از نقطه نظر توليد زبانآنها بر اين اعتقادند كه:لكنت  و نارواني طبيعي نتيجه فرايند بازبيني داخلي(internal monitoring) است كه ما به كار مي بريم براي اينكه بدانيم آنچه كه توليد مي كنيم دقيقا همان چيزي است كه مي خواهيم بگوييم.*** تشبيه اين فرايند توليد گفتاربه فرايند توليد و ارزيابي دوچرخه در كارخانه دوچرخه سازيدو سطح كنترل كيفيت وجود دارد: در بيرون از كارخانه و سوار شدن دوچرخه و بررسي نقايص آن( همانند فيدبك شنيداري در گفتار) فرايند كنترل كيفيت قبل از بسته شدن دوچرخه ها( همانند فرايند بازبيني داخلي گفتار و زبان)** ما بدون آگاهي از بازبيني داخلي، طرح آوايي آنچه را كه مي خواهيم بگوييم بررسي مي كنيم، اين عمل به ما توانايي تشخيص خطاهاي واجشناختي، واژگاني، نحوي و معناشناختي را قبل از توليد آنها مي دهد.
هنگامي كه بازبيني داخلي خطايي را شناسايي كند، توليد گفتار از هم گسيخته مي شود و قبل از آنكه توليد ادامه يابد به اصلاح نياز دارد.كولك و پستما: توقف در توليد و فرايند اصلاح موجب نارواني هايي در گويندگان لكنتي و طبيعي مي شود.نارواني هاي معمول و شايع ( تكرارها، كشيده گويي ها و گيرها) اغلب در نتيجه تصحيح كردن يا اصلاح خطاهاي واجشناختي(نسبت به معنايي، نحوي يا واژگاني) تشخيص داده شده در طرح آوايي قبل از سخن گفتن است.تكرار: خطا در بخش پاياني كلمه سبب تلاش مجدد براي رمزگرداني واجشناختي آن مي شود كه نتيجه ي آن نگه داشتن بخش قبلي كلمه تا رمزگرداني صحيح صداي مورد خطا( مثل كلمه cup، خطا در /p/ سبب تكرار cu- cu  مي شود)كشيده گويي: وقتي اتفاق مي افتد كه واج يك كلمه يا هجاي قبل خطا تداوم يابد(مثل /l/ در كلمه lip وقتي خطا شامل واكه باشد)گيرها: درنتيجه خطا در صداهاي آغاز كلمات يا هجاها هستند. وقتي يك خطا شناسايي مي شود؛ تنش عضلاني، تشخيص خطا به صورت اتوماتيك و اصلاح شروع مي شود.


برنامه ليدكامب يك درمان رفتاري زودهنگام در زمينه لكنت اوليه است كه محل رشد و توسعه آن در ناحيه‌اي به نام  ليدكامب در سيدني استراليا بوده است. اثربخشي بالاي اين برنامه را در ميان كودكان پيش‌دبستاني نشان داده‌اند. البته گفتني است كه اين برنامه در ميان كودكان دبستاني نيز حائز اثر مي‌باشد.برنامه ليدكامب نوعي درمان رفتاري است كه رفتارهاي مشكل‌زاي لكنت را موردتوجه قرار مي‌دهد
برنامه ليدكامب براي كودكان كوچكتر از 6 سال ايجاد شده است. تأثير اين برنامه بر روي كودكان 7 تا 12 ساله نيز نشان داده شده است. اما در پژوهش‌هاي به عمل آمده، تأثير كلي اين درمان بر روي كودكان كوچكتر از 6 سال نسبت به كودكان بزرگتر بيشتر نشان داده شده است و اينگونه به نظر مي‌رسد كه اين نوع درمان با افزايش سن از تأثيرگذاري كمتري برخوردار باشد. استفاده صرف از برنامه ليدكامب جهت حذف لكنت در ميان برخي از كودكان 7 تا 12 ساله ناكارآمد بوده است
برنامه ليدكامب توسط درمانگر به اجرا در نمي‌آيد بلكه انجام اين كار بر عهده والدين مي‌باشد. نقش والدين در اين برنامه، انجام درمان در محيط روزمره كودك و نقش درمانگر آموزش والدين جهت اجراي درمان است.  در اين برنامه درمان در محلي انجام مي‌شود كه مشكل در آنجا به وقوع مي‌پيوندد. از آنجا كه كودكان در موقعيت‌هاي گفتاري روزمره دچار لكنت مي‌شوند، درمان نيز متعاقباً در همان موقعيت‌ها دنبال مي‌گردد. بدين ترتيب مشكل تعميم تأثيرات درماني در برنامه ليدكامب ديگر قابل طرح نخواهد بود. زيرا ديگر چيزي براي تعميم وجود ندارد! در واقع اين مسأله يكي از دلايل تأكيد ما براهميت عدم اجراي درمان از سوي درمانگر مي‌باشد. زيرا در غير اين صورت يعني زماني كه درمان توسط درمانگر انجام گردد، مسأله تعميم نيز قابل طرح خواهد بود.عامل درمان در برنامه ليدكامب چيست؟ عامل درمان در برنامه ليدكامب بازخوردهاي كلامي والدين به گفتار داراي لكنت و گفتار بدون لكنت كودك در زندگي روزمره مي‌باشد. از اين دو گفتار در برنامه ليدكامب به عنوان پاسخها ياد مي‌شود. بازخوردهاي كلامي  والدين شامل آگاه‌سازي نسبت به پاسخ ، تحسين پاسخ و درخواست خوداصلاحي پاسخ از كودك مي‌باشند. 
اين روش بطور خلاصه بصورت ذيل انجام مي‌گردد. هنگامي كه والدين و كودكان در طي روز كنار يكديگر هستند و كودكان با گفتاري بدون لكنت به صحبت با آنها مي‌پردازند، والدين بايد آنها را نسبت به گفتارشان آگاه ساخته و در برخي مواقع نيز به خاطر ارائه گفتار بدون لكنت، آنها را مورد تحسين  قرار دهند. اما در مواقع ديگر (يعني زماني كه كودك لكنت مي‌نمايد) والدين كودك را از وقوع لكنت در گفتارش آگاه ساخته و گاهي نيز يكي از آنها از كودك مي‌خواهد تا مجدداً گفته خود را بدون لكنت تكرار نمايد. به عبارت ديگر والد از كودك مي‌خواهد تا گفتار داراي لكنت خويش را اصلاح نمايد. به منظور اينكه درمان مذكور تجربه مثبتي براي كودك تلقي گردد، توصيه برنامه ليدكامب آن است كه حداقل پس از 5 مرتبه آگاه‌سازي و تحسين از گفتار بدون لكنت كودك، والدين مجاز هستند كه به آگاه‌سازي از لكنت و درخواست خوداصلاحي در لحظه وقوع آن بپردازند. بطور خلاصه، مبناي روش درماني برنامه ليدكامب، بازخوردهاي كلامي والدين به پاسخ‌هاي كودك در طي گفتگوهاي روزمره مي‌باشد

منبع:

https://tehransafir.com/%d9%84%d9%88%d8%a7%d8%b2%d9%85-%d8%ac%d8%a7%d9%86%d8%a8%db%8c-%d8%b3%d9%85%d8%b9%da%a9-%d9%87%d8%a7%db%8c-

۱۸ بازديد

قابليت تشخيص گفتاري ضعيفبرخي مواقع پيشنهاد مي¬گرددكه فروش سمعك ويدكس از هدفون براي امتيازدهي به تشخيص كلمات استفاده نمود. چنانچه امتيازات كمتر از 50 درصد باشد مشخص مي¬گردد كه نتيجه بهينه استفاده از سمعك براي كمك به لب-خواني، ارزيابي صداي فرد و كشف صداهاي محيط محدود خواهد بود. دلايل زيادي وجود دارند كه نشان مي¬دهند چرا امتيازات بدست آمده از تعيين گفتار بوسيله هدفون¬ها شاخص خوبي براي بهره¬برداري مناسب از سمعك¬ها نخواهد بود. يك سمعك كاري بيش از نه تنها تقويت صدا انجام مي¬دهد. اين وسيله همچنين مي¬تواند طيف گفتاري وسيعي را شكل دهد، اين بدان معناست كه براي يك بلندي صداي مشخص تعيين گفتار بلندتر نسبت به بسامد يكنواخت كه در يك شنوايي¬سنج موجود است امكان¬پذيرتر است. Christensen, Lee و Humes (1994) نشان دادند كه براي افراد با اختلال شنوايي امتيازات گفتاري بدست آمده با بسامد بالا تاكيد بر فيلتر تنظيم شده براي تجويز NAL-RP مي¬باشد. بدين ترتيب كه براي چنين افرادي ميزان NAL-RP نسبت به آنهايي كه از چنين فيلتري استفاده نمي¬نمايند متفاوت است. Pettersson (1987) به نتايج مشابهي براي يك گروه 50 نفري از كودكان كه داراي نگاره¬هاي شنوايي يكنواختي مي¬باشند دست يافتند. حتي حداكثر امتياز ممكن با يك بسامد يكنواخت در طول آزمايش مشاهده نشده بود. امتيازات مربوط به تعيين سطح گفتاري متشكل از يك تركيب تصادفي ذاتي است. چنانچه امتياز واقعي (مانند بر مبناي تعداد بسيار زيادي از بخش¬ها) معادل 50 درصد باشد، امتياز مربوط به 50 بخش براي نمونه بيش از 61 و يا كمتر از 39 در سطح 5 درصد خواهد بود كه با توجه به موقعيت¬هاي مختلف، متفاوت خواهد بود. همان طور كه تعداد آزمون¬هاي مورد استفاده كاهش مي¬يابد پراكندگي امتيازات آزمون نيز گسترش مي¬يابد. امتيازات گفتاري همچنين با سطحي كه در آن ارائه مي-شوند در ارتباطند. تنها روش براي اينكه مطمئن باشيم آزمون در سطحي با بيشترين امتيازات ممكن انجام پذيرفته است، آزمون¬هاي چند سطحي مي¬باشد. محدوديت¬هاي زماني اجراي چنين آزموني را با تعداد زيادي از بخش¬ها در هر سطح ناممكن مي¬سازد. اعتبار اين آزمون¬ها مي¬تواند بواسطه ارزيابي¬هاي متعدد، طراحي نتايج و تست¬هاي هوش ارزيابي گردد. علي¬رغم اين، در برخي شرايط عدم قطعيت در حداكثر امتيازات همچنان باقي مي¬ماند. هر دو مشكل فوق¬الذكر مي¬توانند بطور بالقوه از طريق انجام آزمون¬هاي مدت¬دار و بررسي يك سيستم تقويت كننده كه متناسب با واكنش بيمار است. برطرف گردند. يك مشكل بسيار اساسي تفكيك امتيازات كسب شده ميان كاربران سمعك و افرادي كه از آن استفاده نمي¬كنند مي¬باشد. برخي افراد بواسطه روش¬هاي ديگر از استفاده از سمعك چشم¬پوشي مي¬كنند كه از آن جمله مي¬توان به لب¬خواني اشاره نمود. لب¬خواني نيز يكي از روش¬هايي است كه كمك به درك صداهاي اطراف و در نتيجه كاهش استرس، فشار و ناامني افرادي كه مشكل شنوايي دارند مي¬نمايد. اين افراد از طريق شمارش تعداد هجاها طي يك روش ساده كلمات را درك مي¬نمايند. بطور كلي در تست¬هاي گفتارسنجي امتيازات بر مبناي نوع مواد گفتار تعيين خواهند شد. افزايش در قالبيت فهم ايجاد شده توسط سمعك¬ها به ميزان زيادي با سطوح گفتار و صدا مرتبط مي¬باشد.2 . 2. 8 سمعك ها يا كاشت حلزون ؟فاكتورهاي زيادي وجود دارد كه بايد قبل از اين كه شخصي توام به كاشت حلزون كند در نظر گرفته شود . موارد ضروري كه بايد در جزئيات بيشتر اينجا در نظر گرفته شود اين است كه اكثر اوقات بايد يك انتظار معقول از اين كه كاشت حلزون توانايي تمايز گفتاري را در سطح بالاتري نسبت به سمعك فراهم مي كند وجود داشته باشد . يك استثنا مي تواند بيماري كم شنوايي پيشرونده باشد كه دراين شرايط كاشت حلزون را براي بيماري كه درجه ي كم شنوايي كمتري داردتجوي كنيم تا براي بيماي با كم شنوايي پايدار.مشكل بودن تصميم گيري درباره فوائد اين كار اين است كه كاشت حلزون براي بعضي از مردم به نسبت ديگران بهتر پاسخ مي دهد . بعضي از كاركردهاي آن را مي توان بر پايه ي : مدت زمان كم شنوايي ، سن كاشت حلزون، سن وقوع ناشنوايي ، شنوايي باقي مانده قبل از كاشت حلزون ، آسيب شناسي اختصاصي و فاكتورهاي انگيزيشي پيش بيني كرد . اما متغير هاي تعريف نشده ي احتمالي نتايج باقي مي ماند.شكل 3 . 8 براي بيماران بالغي كه كاشت حلزون داشتند و با 3 تست گفتاري آزمايش شدند امكان فراتر رفتن امتياز گفتاري روي محور افقي نمايش داده شده است كه بر پايه نتايج گزارش شده براي طرح فرآيند Ltd  srEAK است . حتي براي امتياز هاي خيلي كم گفتاري با سمعك ها ، احتمال پيشرفت كمتر از 100% است . زيرا نسبت كمي از بيماران با كاشت حلزون به هيچ تمايز گفتاري open – set ي را به دست نمي آورند. از سوي ديگر ، بسياري از بيماران هنگامي كه كاشت حلزون انجام مي دهند امتياز بالايي در جملات open – set در مكان هاي آرام به دست مي آورند. 

منبع :

https://tehransafir.com/%D8%B3%D9%85%D8%B9%DA%A9-%D9%88%DB%8C%D8%AF%DA%A9%D8%B3/

۱۸ بازديد

امروزه سمعك¬ها در اندازه¬هاي كوچك در دسترس مي¬باشند. خريد سمعك فوناك آقاي X نبايد اينگونه فكر كند كه براي حل مشكلش بايد مقدار زيادي پول خرج كند. وي ممكن است دلايل ديگري نسبت به عدم رضايت يا ناتواني خود در مهارت صحبت بدون استفاده از سمعك بيان نمايد. خانم X مي¬تواند به آقاي X در درك همه نتايج حاصل از كاهش شنوايي كمك نمايد. براي مثال وي مي¬تواند از احساس خود در زماني كه آقاي X در درك گفتگو در داخل گروه ناموفق است سخن بگويد. بطور مشابه وي مي¬تواند به عدم رضايت خود در تفسير مكالمات براي آقاي X و يا افرادي كه در يك گروه صحبت مي¬نمايد اشاره نمايد. چنانچه هيچ شخص حاضر ديگري وجود نداشته باشد.  متخصصين باليني مي¬توانند از تجارب ديگر خانواده¬ها كه يكي از اعضاي آنها داراي مشكل شنوايي است و شرايطي همانند وضعيت آقاي X دارد استفاده نمايند.بطور كلي متخصصين باليني مي¬بايست اين اطمينان خاطر را ايجاد نمايند كه آقاي X بهترين امكانات ممكن را براي تغيير عقايدش در اختيار دارد كه مي¬توانند در يك تصميم¬گيري آگاهانه به وي كمك كنند. يكي از اين اطلاعات مي¬تواند در خصوص عملكرد سمعك¬ها در شرايط بسيار شلوغ باشد.در خاتمه هر بررسي چنانچه مشاور تشخيص دهد كه بيمار علاقه¬اي به پذيرش سمعك ندارد و يا اينكه نمي¬خواهد از سمعك استفاده نمايد، مي¬بايست از روش¬هاي معقول و برقراري ارتباط بين منافع و محرك-هاي استفاده، بيمار را آماده پذيرش سمعك نمود. داشتن تجارب منفي كه ممكن است مانع پذيرش سمعك از سوي بيمار گردد مي¬بايست با تشريح علل قانع كننده براي او و توضيح بدتر شدن شرايط در صورت عدم استفاده از سمعك، يكي از مواردي است كه در تجويز اين وسيله براي بيمار مي¬بايست مدنظر قرار گيرد. بيماراني كه نسبت به اثرات منفي كاهش شنوايي بر كيفيت زندگي خود آگاهي دارند به راحتي سمعك را مي¬پذيرند. اين وضعيت¬ها مي¬توانند عبارت باشد از: به سختي ارتباط برقرار كردن با افراد ديگر و صرف نظر كردن از برخي فعاليت¬ها به دليل بيماري¬هاي فيزيكي يا ذهني باشد. برخي بيماران ممكن است خواهان يك زندگي با برنامه همراه با اختلال شنوايي باشند. برخي افراد معتقدند كه يك مورد اخلاقي در رشد آگاهي بيمار از اين مساله وجود دارد. به نظر مي¬رسد كه جستجوي مشكلات مربوط به اختلال شنوايي توسط متخصصين باليني نياز به همكاري و شناخت اين موضوع توسط بيمار دارد.2-8: محدوديت بالاتر اختلال شنوايياز زمان ظهور ايمپلنت حلزوني و پشتيبان¬هاي لامسه¬اي هر فرد كه فاقد قوه شنوايي باشد مي¬تواند از اندام¬هاي مضصنوعي استفاده نمايد. بيمار مي¬تواند متناسب با وضعيش از اين اندام¬هاي مصنوعي استفاده نمايد. با توجه به امتيازات كسب شده در سنجش گفتار، سمعك¬ها و اعضاي مصنوعي براي بيماران تجويز مي¬گردد. توضيح مفصل در خصوص ايمپلنت¬هاي حلزوني و اندام¬هاي مصنوعي ماوراء اهداف اين كتاب مي¬باشند. از آنجايي كه ايمپلنت¬هاي حلزوني نسبت به پشتيبان¬هاي لامسه¬اي در درك گفتاري نتايج بهتري را به همراه دارند، متخصصين باليني با اصول تعريف شده¬اي در اين زمينه وبرو هستند، هرچند كه براي همه بيماران همه آنها را ارائه نمي¬نمايند. براي مثال تصميم نخست مي¬تواند مربوط به پيشنهاد سمعك براي هر دو گوش باشد. سمعك¬ها مي¬توانند به تنهايي و يا همرا با ايمپلنت¬هاي حلزوني براي هر بيمار تجويز گردد. چنانچه يك ايمپلنت حلزوني مناسب نباشد، مي¬بايست از سمعك¬ها با توجه به نتايج آزمايش بيمار استفاده نمود. چنانچه يك وسيله لامسه¬اي مناسب نباشد، مي¬توان سمعك¬ها را پيشنهاد نمود.

منبع :

https://tehransafir.com/%d8%b3%d9%85%d8%b9%da%a9-%d9%81%d9%88%d9%86%d8%a7%da%a9/

۲۲ بازديد

Kennedy وCharles تعريف جامع تري از مشاوره را پيشنهاد كردند، سايت كه درابتدا با تفاوت گذاشتن بين مشاوره حرفه اي (professional) وغيرحرفه اي (nonprofessional)مي باشد. خوانندگان باحرفه هاي مشاوره (مثل روان شناسان، روان پزشكان، مددكاران اجتماعي) آشنا مي باشند، كه اين افراد براي فراهم كردن درمان درازمدت براي بيماران بوسيله بررسي وچالش تاريخچه شخصي وهم چنين بوسيله تحليل معاني پاسخ هاي يك فرد، آموزش ديده اند. روان درماني درمورد علت مشكلات يك فرد جستجومي كند، كه اين مشكلات ممكن است ازروابط خانوادگي ياازضربه روحي دوران كودكي منشابگيرند. هرچند مشاوران غيرحرفه اي افرادي هستند كه درساير "حرفه هاي كمكي" مي باشند، اما به بيماران كمك مي كنندكه بامحدوده اي ازعكس العمل هاي رواني وعاطفي مقابله كنند همانطوركه به حوزه تخصص شان مربوط است. به عبارت ديگر، اديولوژيست ها به عنوان مشاورين غيرحرفه اي مي توانند به بيماراني كه بخاطر تاثيركم شنوايي روي زندگي شان، عصباني، خشمگين، افسرده يا مضطرب هستند كمك كنند. اگرنگراني هاي نامربوط به كم شنوايي ارائه شوند (مثل بدرفتاري خانگي، بيكاري خانوادگي، مشكلات سلامتي ديگر، دارودرماني ها) دراين صورت اديولوژيست هابايد مرزهاي حرفه اي شان راتشخيص دهند واين بيماران رابه مراكز مناسب ارجاع دهند. زماني كه يك اديولوژيست احساس كند كه نسبت به محتوي ياشدت تعامل راحت نيست، دراين صورت اومي تواند فرض كند كه به يك مرزحرفه اش نزديك شده واحتمالا زمان مناسبي براي ارجاع بيمار ياوالدين به يك مشاورحرفه اي مي باشد. درحوزه مشاوره غيرحرفه اي، دوتمايزمي تواند ايجادشود: مشاوره غيرحرفه اي مي تواند شكلي ازمشاوره اطلاعاتي يامشاوره سازگاري فردي باشد. مثال هايي ازمشاوره اطلاعاتي پيش ازاين ارائه شد (يعني عمل توضيح يابيان اطلاعات براي بيماران ياخانواده ها). مشاوره اطلاعاتي حائزاهميت است اما اغلب به طورضعيف انجام مي شود؛ به طوركلي شواهدي نشان مي دهند كه بيماران تنها حدود 50% ازچيزهايي كه آزمايشگربه آنهامي گويد رامتوجه مي شوند وتنها 50% اين اطلاعات رابه يادمي آورند. به عبارت ديگر، اگرمانسبت به اين خطرآگاه نباشيم، تنها 25% ازمشاوره اطلاعاتي ماممكن است موثرباشد و75%بقيه به هدرمي رود. هنگام انتقال اطلاعات، اديولوژيست بايدنسبت به آمادگي بيماربراي يادگيري خيلي حساس باشد. مابايد به يادآوريم كه افرادهنگام آشفتگي ياضربه روحي زياد ياد نمي گيرند يا نمي فهمند، وبنابراين زماني كه بيماربراي مراجعه بعدي تلاش مي كند كه اطلاعات نقل شده رابه يادآورد وبفهمد، مانيازداريم كه كپي اطلاعات را با جزوات، ويدئوها و... فراهم كنيم.

منبع:

https://www.isna.ir/news/98122821764/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%85%D8%B9%DA%A9-%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%B2-

۱۹ بازديد

Kennedy وCharles تعريف جامع تري از مشاوره را پيشنهاد كردند، سايت كه درابتدا با تفاوت گذاشتن بين مشاوره حرفه اي (professional) وغيرحرفه اي (nonprofessional)مي باشد. خوانندگان باحرفه هاي مشاوره (مثل روان شناسان، روان پزشكان، مددكاران اجتماعي) آشنا مي باشند، كه اين افراد براي فراهم كردن درمان درازمدت براي بيماران بوسيله بررسي وچالش تاريخچه شخصي وهم چنين بوسيله تحليل معاني پاسخ هاي يك فرد، آموزش ديده اند. روان درماني درمورد علت مشكلات يك فرد جستجومي كند، كه اين مشكلات ممكن است ازروابط خانوادگي ياازضربه روحي دوران كودكي منشابگيرند. هرچند مشاوران غيرحرفه اي افرادي هستند كه درساير "حرفه هاي كمكي" مي باشند، اما به بيماران كمك مي كنندكه بامحدوده اي ازعكس العمل هاي رواني وعاطفي مقابله كنند همانطوركه به حوزه تخصص شان مربوط است. به عبارت ديگر، اديولوژيست ها به عنوان مشاورين غيرحرفه اي مي توانند به بيماراني كه بخاطر تاثيركم شنوايي روي زندگي شان، عصباني، خشمگين، افسرده يا مضطرب هستند كمك كنند. اگرنگراني هاي نامربوط به كم شنوايي ارائه شوند (مثل بدرفتاري خانگي، بيكاري خانوادگي، مشكلات سلامتي ديگر، دارودرماني ها) دراين صورت اديولوژيست هابايد مرزهاي حرفه اي شان راتشخيص دهند واين بيماران رابه مراكز مناسب ارجاع دهند. زماني كه يك اديولوژيست احساس كند كه نسبت به محتوي ياشدت تعامل راحت نيست، دراين صورت اومي تواند فرض كند كه به يك مرزحرفه اش نزديك شده واحتمالا زمان مناسبي براي ارجاع بيمار ياوالدين به يك مشاورحرفه اي مي باشد. درحوزه مشاوره غيرحرفه اي، دوتمايزمي تواند ايجادشود: مشاوره غيرحرفه اي مي تواند شكلي ازمشاوره اطلاعاتي يامشاوره سازگاري فردي باشد. مثال هايي ازمشاوره اطلاعاتي پيش ازاين ارائه شد (يعني عمل توضيح يابيان اطلاعات براي بيماران ياخانواده ها). مشاوره اطلاعاتي حائزاهميت است اما اغلب به طورضعيف انجام مي شود؛ به طوركلي شواهدي نشان مي دهند كه بيماران تنها حدود 50% ازچيزهايي كه آزمايشگربه آنهامي گويد رامتوجه مي شوند وتنها 50% اين اطلاعات رابه يادمي آورند. به عبارت ديگر، اگرمانسبت به اين خطرآگاه نباشيم، تنها 25% ازمشاوره اطلاعاتي ماممكن است موثرباشد و75%بقيه به هدرمي رود. هنگام انتقال اطلاعات، اديولوژيست بايدنسبت به آمادگي بيماربراي يادگيري خيلي حساس باشد. مابايد به يادآوريم كه افرادهنگام آشفتگي ياضربه روحي زياد ياد نمي گيرند يا نمي فهمند، وبنابراين زماني كه بيماربراي مراجعه بعدي تلاش مي كند كه اطلاعات نقل شده رابه يادآورد وبفهمد، مانيازداريم كه كپي اطلاعات را با جزوات، ويدئوها و... فراهم كنيم.

منبع:

https://www.isna.ir/news/98122821764/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%85%D8%B9%DA%A9-%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%B2-

۱۳ بازديد

مشاوره: چگونه اديولوژيست ها مي توانند درسازگاري نسبت ادامه مطلب به كم شنوايي به بيماران كمك كنندمقدمههمانند سايرحرفه هاي مراقبت ازسلامتي، اديولوژي نيز تركيبي از علوم "hard" و "soft" مي باشد. علوم "hard" اديولوژي شامل آناتومي وفيزيولوژي سيستم شنوايي، فيزيك صوت و... مي باشد. ما بايد براي شناخت عملكردهاي شنوايي بيماروساختارهاي آن براين علوم "hard" تسلط داشته باشيم، همانطوركه توسط طبقه بندي بين المللي عملكرد، ناتواني وسلامتي (ICF) سازمان سلامت جهاني، توصيف شده است.بااين حال مدل ICF تنها به گوش محدود نمي شود. مدل ICF هم چنين تاكيد مي كند كه اديولوژيست ها به چگونگي تاثيركم شنوايي روي فعاليت هاي بيمار، سطح مداخله درفعاليت هاي آن ها ومحدوده اي ازعوامل محيطي وفردي كه روي زندگي با كم شنوايي تاثيرمي گذارند وهم چنين ازآن متاثر مي شوند، توجه كنند.نكته جالب توجه اينكه، تنها يك بخش ازمدل ICF ازدانش پايه اي آموخته شده بوسيله علوم hard استفاده مي كند. سايربخش هاي آن نيازمند تسلط برعلوم soft مي باشد، كه اين علوم شامل: روان شناسي، جامعه شناسي، مطالعات فرهنگي و... مي باشد. ذكراين نكته نيزمهم است كه علوم "soft" به معناي علومي كه يادگيري شان راحت است يا علومي كه اهميت شان كم است، نيستند. اگراين علوم به سادگي يادگرفته مي شدند، مي بايست ما تاكنون اطلاعات كاملي درباره ماهيت انسان داشتيم! درحاليكه بيشتراطلاعاتي كه تاكنون بدست آورده ايم اين است كه هربيمار داراي مجموعه منحصربه فردي از منابع، ترس ها، انگيزه ها وعكس العمل ها نسبت به عوامل استرس زاي زندگي مي باشد. براي اينكه اديولوژيست به خوبي به بيمار خدمت كند، نه تنها بايد اين پاسخ ها رابداند بلكه هم چنين بايد مهارت هاي ميان فردي را براي كمك به بيماران مراجعه كننده به آنها، توسعه دهد. اين نوع حمايت فعال از بيمار، مشاوره اديولوژيك ناميده مي شود. اين فصل محدوده اي از واكنش هاي بيمار نسبت به كم شنوايي را توصيف مي كند وهم چنين استراتژي هايي كه اديولوژيست ها مي توانند براي كمك به روند سازگاري بيمار به كاربرند، را توسعه مي دهد.مشاوره دراديولوژي بيشتر اديولوژيست هاي داراي درجه كارشناسي ارشد، آموزش ويژه اي براي مشاوره دريافت نمي كنند. بيشتر اديولوژيست ها تصورمي كنند كه مشاوره به سادگي به معناي توضيح: نتايج آزمايش، عملكرد سمعك، محدوديت هاي سمعك، كاربرد وسايل كمك شنوايي و... مي باشد. به دانشجويان فارغ التحصيل توصيه شده كه ازبه كاربردن اصطلاحات حرفه اي اجتناب كنند، اما درغيراين صورت نيز راهنمايي هاي اندكي درمورد چگونگي برقراري ارتباط موثربا هربيمار دريافت كرده اند.

منبع:

https://tehransafir.com/%D8%B3%D9%85%D8%B9%DA%A9-%D8%B2%DB%8C%D9%85%D9%86%D8%B3-%D8%B3%DB%8C%DA%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86/#mce_temp_url#